دل بریدی-دو حرف در یک صفحه

 بریدی از قلبی که دل به تو داده

توی ذهنت فکر رفتن اومد چه ساده

نا امیدی دل کندی دل بریدی

تنها موندم ،بی من داری میری

خو گرفته دلم با نفس های گرم تو

نمیشه زندگی کرد عاشقی کرد بی تو

دل بی تو محال زنده بمونه

تویی تموم دنیای من دیونه

خواب نمیاد به چشمام توی این خونه

میشمورم ستاره ها رو دو نه به دونه

حلالم کن اگه جسارت بهت کردم

اسم زیبای تو رو با میم ختم کردم

همیشه به این مالکیت افتخار کردم

توی خوابم حتی تو رو مریمم صدا کردم

اگه سخت اگه درد بودن کنار من

شبای جمعه لااقل کن یادی تو از من

این چند بیت که میخوانی حرف قاطعانه دل من است برای تو

همیشه بیادت هستم آرزوی همیشگی من برای دگران برآورده مشو

تو تمامیت عرضی داری در دل من تو بمان از دلم دور مشو

تو لیلی خانه من تو جانم روح و روان من

دردت بجان من روشنی بخش خانه من

تا جان در بدن دارم در پی تو هستم 

تو از آن منی و من مرد تو هستم

تو طلب جان کن ز من خسته جان 

من به سر دوان شوم برای دادن جان

من تا تو هستی هستم پشت بر من مکن

امیدی در دلم هستی امیدم نا امید مکن

بانوی کشور دل حکم تو حکم نفس باشد

در تاریکی گم گشته ام وجود تو چراغ امیدم باشد